جنگ به هر حال کشته و بیخانمان به جا میگذارد اما با تعریف بینالمللی که از نسلکشی شده و تعریفی جامع و پذیرفته شده از سوی جهان است، نمیتوان رویداد دارفور را نسلکشی نامید.
اما در جای دیگری از آفریقا نسلکشی روی دادهاست. تحقیقات نشان میدهد که آنچه در اتیوپی در سالهای اخیر با حمایت غرب علیه مردم سومالی روی داده، نسلکشی است، ولی هیچ نشانی از این نسلکشی در دارفور وجود ندارد. با بررسی و مقایسه شرایط در 2منطقه دارفور و اوگادن در اتیوپی میتوان دریافت که نسلکشی واقعی در کدام یک روی دادهاست.
یکی از بزرگترین و مؤثرترین آثاری که مناقشه دارفور به جا گذاشته، تعداد آوارگان زیادی است که جنگ در این منطقه موجب شده است. اما مردم این منطقه کمکهای بینالمللی را دریافت میکنند و حتی ناظرانی از سازمانهای بینالمللی هم در این منطقه حضور دارند.
گرچه پیش از این کمکهایی برای ساکنین سومالیایی که در منطقه اوگادن اتیوپی زندگی میکنند، فرستاده میشد اما این کمکها تقریبا در چند سال اخیر به دست مردم این منطقه نمیرسد یا برای آنها به اندازه کافی مؤثر نیست. این منطقه همچنین شاهد یکی از بدترین خشکسالیها در تاریخ بوده است. به این ترتیب تفاوت شرایط در این دو منطقه از همین جا مشخص میشود.
نیروهای پلیس بینالملل برای سالها در کنار نیروهای امنیتی سودانی، به بسیاری از خشونتها در دارفور پایان بخشیدهاند.جوخههای مرگ اتیوپی در اوگادن، با بودجه دولت و حمایت غرب سبب شده تا جرح و قتل، نسبت به یک دهه گذشته در سراسر این کشور گسترش یابد. تقریبا تمام گروههای وابسته به کمیته صلیب سرخ بینالمللی و سازمان پزشکان بدون مرز از این منطقه اخراج شدهاند؛ به این دلیل که رسانههای غربی از پوشش خبری و نسلکشی آشکاری که در این منطقه وجود دارد، جلوگیری میکنند و نقش غرب در حمایت از دولت اتیوپی را در این نسلکشی انکار میکنند. با مقایسه این مسئله و اشباع رسانههای غربی در مبارزه تبلیغاتی برای نجات دارفور و کوشش آنها برای ایجاد بهاصطلاح یک حکومت واقعی طلایی در این منطقه مهم سودان و به دست آوردن منابع عظیم این منطقه، به راحتی میتوان فهمید که واقعیت چیست.
امروز، اوضاع انسانی در سومالی بحرانی است و در آن کارگران در بدترین شرایط ممکن زندگی میکنند (با وجود آنچه برای تامیلیهایی که در اردوگاههای کار اجباری در سریلانکا اتفاق میافتد و گفته میشود که این کارگران درمیان کارگران دنیا بدترین شرایط را دارند اما شرایط مردم سومالی بدتر است).
در منطقه اوگادن اتیوپی نیز شرایط بدی حاکم است و تقریبا هیچ سازمانی برای کمکرسانی در این منطقه وجود ندارد. جز در چند شهر، بهگواه بسیاری شرایط این منطقه بسیار بدتر از اوضاع حاکم در سومالی است. با این حال کسانی که با تبلیغات، مبالغ زیادی را به بهانه درد و رنج آفریقاییها جمعآوری میکنند، معلوم نیست چرا درباره نسلکشی واقعی که در منطقه اوگادن اتفاق میافتد، سخنی بر زبان نمیآورند؟
سودان و اتیوپی هر دو درگیر یک جنگ تمامعیار بودهاند. این جنگ بدون شک تلفات زیادی به جا گذاشتهاست. اما آنچه در این میان عجیب و قابل توجه بهنظر میرسد توجه بیش از حد غرب نسبت به موضوع دارفور و تحولات آن و در مقابل، بیتوجهی به تحولات اتیوپی و سومالی است. برنامه غرب برای نجات دارفور چیزی جز زیادهخواهی نیست. با توجه به تهاجم نظامی و اشغال عراق و افغانستان به رهبری غرب، درحالیکه مداخله نظامی غرب، در عراق و افغانستان نیممیلیون یا بیشتر کشته برجای گذاشته است، هر عقل سلیمی میداند که اعزام سربازان و نیروهای نظامی غرب به سودان نه تنها درد و رنج مردم این منطقه را که در چند سال گذشته متحمل شده اند، کاهش نخواهد داد و کمکی به ایجاد صلح نخواهد کرد بلکه در درازمدت رنج آنها را بیشتر خواهد کرد. حال معلوم نیست که چرا غرب خواستار اعزام نیروی نظامی به سودان است؟
درحالیکه صلح در دارفور به آرامی برقرار میشود، ساکنین اوگادن صلح را در حافظه خود برای سالهای طولانی به یاد نمیآورند. جنگ، قحطی و بیماری در سراسر اوگادن گسترش یافته و به هنجاری روبهرشد تبدیل شده که بهطور فزایندهای تمام مناطق اتیوپی را فرا گرفته است درحالیکه مزدوران غربی با سخنانی دروغین و به ظاهر انساندوستانه، جیبهای خود را با میلیونها دلار کمک به بهانه نجات دارفور پرمیکنند، صلح برای سودانیها تبدیل به رؤیایی شده است. از سوی دیگر، اتیوپیاییها نیز باید تحت فرمان و ظلم رژیمی باشند که بزرگترین دریافتکننده کمکهای غرب درآفریقاست و در آیندهای نزدیک شاهد درگیریهای قومی و مذهبی یا بدتر از آن خواهد بود که این همان برنامه غرب برای نسلکشی در این کشور است.
مشکلات در حال توسعه در اتیوپی همواره از سوی غرب در این کشور ایجاد شده است و عمدتا عامل این مشکلات ایالت متحده آمریکاست. غرب، بهویژه آمریکا، از اینکه دولتهای آفریقایی را در بحران و هرج ومرج نگه دارد، به نفع خود بهتر بهرهبرداری میکند و ائتلاف نجات دارفور نیز لابی کشورهای غربی است؛ برای اینکه خشونت را در آفریقا تحت پوشش خود قرارداده و با مداخله بشردوستانه، منابع عظیم این کشور را از آن خودکنند. این درحالی است که دهها میلیون دلاری که غرب با تبلیغات به ظاهر بشردوستانه جمعآوری کرده حتی نیمی از آن نیز به دست سودانیها نرسیده؛ کسانی که این مبالغ برای آنها جمعآوری شده است.
افسانه نسلکشی دارفور به سر رسیده است. اگر مردم در کشورهای غربی واقعا قصد کمک به مردم آفریقا را دارند باید کمکهای خود به ائتلاف ویرانگر نجات دارفور را متوقف کنند و خواستار مسئولیتپذیری غرب برای دهها میلیارد دلاری باشند که غرب به جای تبلیغات دروغین برای دارفور، باید برای کمک به جلوگیری از نسلکشی واقعی در اوگادن اتیوپی پرداخت کند.
افسانه نسلکشی دارفور توسط خود غربیها ترویج شده و فعالان حقوق بشر و سازمانهای غیردولتی غربی، دهها و شاید صدها میلیون دلار به بهانه ممانعت از نسلکشی در این منطقه جمعآوری کردهاند. ادعای نسلکشی و تخمین در تعداد مرگومیر در دارفور به سرعت و براساس تورم و قیمت دلار بالا میرود؛ ابتدا این تعداد 100هزار، بعد 200هزار، سپس 300هزار و در نهایت ادعای مضحک رسانه دولت انگلیس که مدعی شد 400هزار نفر قربانی نسلکشی در دارفور هستند. هیچ کدام از این ارقامی که رسانههای غربی اعلام کردهاند اعتباری ندارد. بیشتر مردم در شاخ آفریقا، با این واقعیت مواجهاند که دهها هزار نفر در خشونتهای غرب سودان ازبین رفتهاند؛ تعداد فاجعه باری از مرگومیر که درد و رنج مردم سومالی و منطقه اوگادن را نشان میدهد؛ جایی که یک نسلکشی واقعی در آن رخ داده است.
بولتن دنیا